چرا بچه های کوچک به غریبه ها اعتماد می کنند؟

چرا بچه های کوچک به غریبه ها اعتماد می کنند؟
امتیاز به این post

در تابستان سال ۲۰۱۹، تیم تحقیقاتی Lisa Alert آزمایشی را در روسیه انجام دادند: غریبه ها سعی می کردند کودکان ۳ تا ۱۲ ساله را از پارک خارج کنند (البته که پیش ازآن از والدین این بچه ها اجازه گرفته شده بود). از میان ۱۲ شرکت کننده در این آزمایش، ۱۵ نفرشان حرف غریبه را باور کردند و تنها ۲ کودک ۶ ساله کاملا از خارج شدن از پارک امتناع ورزیدند.

چطور این کودکان را از پارک می دزدیدند: یکی از مشاهداتی که در حین این آزمایش انجام شد، این بود که حین ربوده شدن این کودک اطرافیان کاملا بی اعتنا بودند. این بچه ها را از پارک های شلوغ می دزدیدند اما حتی یک بزرگسال هم توجه نکرد که چه اتفاقی می افتند و جریان چیست.

آدم رباها از جملات محبوبی که باید هشدار دهنده باشند استفاده می کردند:

  • بیا برات شکلات بخرم
  • بیا بریم به کبوترا غذا بدیم
  • سنجاب ها دارن این اطراف می دوند، بیا بریم ببینیمشون.
  • بابات گفت ببرمت پیشش، بیا بریم.

از موثرترین روش ها می توان درخواست کمک به بچه گربه ها و توله سگ ها را نام برد. بعضی آدم رباها اغلب تظاهر می کنند که پلیس، پزشک یا آتش نشان هستند.

انگیزه ی آدم رباها می تواند متفاوت باشد؛ معمولا می خواهند به کودک صدمه بزنند، یا برای طولانی مدت نگه داشتنش او را بربایند. ماجراهایی وجود دارد که در آن کودک، ۱۰ سال اسیر بوده و بعدا که بزرگ شده توانسته فرار کند و به خانه برگردد.  یکی از نادرترین دلایل آدم ربایی هم به فرزند خواندگی گرفتن است.

حتما بخوانید:   چرا نباید لب های کودک را بوسید

حتی کودکان سن و سال دارتر هم با غریبه ها می روند

اگر آدم ربا خانم یا نوجوان باشد، احتمال همراه شدن کودک با او بیشتر است. به علاوه، اکثرا تصورات بر این است که مجرمان شبیه کاراکترهای فیلم هستند: قد بلند، عصبانی و خشن. با این حال باید برای کودک توضیح داد که حتی یک خانم مسن با یک دختر جوان هم می تواند آدم بدی باشد.

از کودکانی که ربوده شدند بعدا سوال شد که چرا با این فرد همراه شدند، جواب هایشان متفاوت بود:

  • خانومه بهم گفت که دنبالش برم
  • می دونستم امتحانه!
  • فکر کردم داره می برم پیش مامانم!

شرایط وقتی بدتر می شود که این کودکان می دانند دنبال کردن یک فرد غریبه چه عواقبی می تواند داشته باشد. پیش از انجام این آزمایش بارها و بارها در اعتماد کردن به این غریبه ها به این کودکان هشدار داده شده بود، اما ظاهرا این آموزه ها بی فایده بوده.

کودکان لازم دارند بدانند که چرا غریبه ها خطرناک هستند؛ چرا که فروشنده ی سوپرمارکت، همسایه ها و مادر دیگر بچه ها در پارک هم، غریبه هستند. بنابراین پیروی از قانون “هیچوقت با غریبه ها صحبت نکن” غیر ممکن است.

یکی از راه حل های این مشکل این است که والدین نوبتی چشم شان به بچه ها باشد. راه دیگر امتحان کردن بچه هاست، مثلا از آنها بپرسید که در فلان شرایط چه کار می کنند. این کار شاید جان شان را نجات دهد. در تابستان ۲۰۱۹، دو کودک ۸ و ۱۰ ساله از همین طریق نجات پیدا کردند. خواهر و برادری در ماشین نشسته و منتظر مادربزرگ شان بودند که مرد جوانی پرید پشت فرمان. پسر ۸ ساله سریع واکنش نشان داد: در را باز کرد و اول خودش بیرون پرید و سپس دست خواهرش را گرفت و کمک کرد که او هم بیرون بیاید. مجرم را پس از آن واقعه خیلی زود دستگیر کردند.

حتما بخوانید:   چه زمانی باید حقوق خود را به همکارانتان بگویید ( و چه زمانی نگویید )

چه چیزی مانع فرار کودک می شود؟

نکته ی دیگری که ارزش توجه دارد  این است که حتی وقتی قربانی متوجه می شود سنجابی در کار نیست، سعی نمی کند فرار کند. وقتی والدین ها سوال کردند که چرا فرار نکردند ، پاسخ مبهمی دادند، مثل اینکه خجالت می کشیدند داد بزنند یا کمک بخواهند.

نصیحت “اگر در خطر بودی داد بزن” بنظر برای کودکان بی معنی می رسد. آنها هزاران سوال در این باره دارند: داد بزنم چی بگم؟ چقدر بلند داد بزنم؟ اگر کسی صدامو نشنید چی؟ اگر شنیدن اما کاری نکردن چی؟ یک راه حل این است که فریاد زدن این جملات را تمرین کنید: کمک! من این مردو نمی شناسم! ولم کن! هدف از این کار رهایی از حس خجالت است.

جدای از خجالت، کودکان می ترسند که احمق بنظر برسند. مثلا اینطوری فکر می کنند که: اگر نخوان صدمه ای بهم بزنن و من الکی داد زده باشم چی؟ اینطوری احمق بنظر می رسم و همه بهم می خندن. یک عامل مهم دیگر این است که به یاد داشته باشید کودکان معمولا به حرف بزرگسالان گوش می دهند چرا که خودمان این را بهشان یاد می دهیم.

منبع

از سراسر وب

  • کارخانه ظروف یکبارمصرف