بسیاری از افراد بر این باورند که داشتن یک ایده ی بزرگ مهمترین پیش نیاز برای کارآفرین شدن است اما اشتباه میکنند. زیرا کارآفرین، لزوما یک تاجر است و لازم نیست برای مدیریت کسب و کاری موفق فرد مبتکری باشد. ( البته با اینکه نوآوری و خلاقیت به او کمک میکند) در غیر این صورت، ما صاحب امتیازان مستقل را به عنوان کارآفرین نمی شناختیم این طور نیست؟
واقعیت آن است که کارآفرین بودن به دو چیز نیاز دارد: ذهنیت صحیح و مهارتهای درست. خبر خوب آن است که هر کسی میتواند به این دو عامل دست یابد. اما برای این منظور باید بدانید ذهنیت و مهارتهای لازم برای کارآفرینی چیست. پاسخهای بسیار خوبی به این سوالات وجود دارد.
عناصر کلیدی برای داشتن ذهنیت کارآفرینی
برخی افراد ممکن است به شما بگویند که ذهنیت کارآفرینی قابل یادگیری نیست. آنها فکر می کنند شما یا ذهنیت کارآفرینی دارید یا ندارید و اگر ندارید بهتر است پشت سر کسی که آن را دارد کار کنید. افرادی که این موضوع را باور می کنند یا تا به حال کارآفرینی را امتحان نکرده اند یا قبل از آنکه فرصتی برای موفق شدن پیدا کنند تسلیم شده اند. اگر میخواهید ذهنیت خود را به شکل ذهنیت یک کارآفرین در بیاورید، باید ابتدا خودتان را باور کنید. و سپس باید عناصر زیر را در شیوه تفکر خود بکار بگیرید
در زیر به پنج عنصر کلیدی برای داشتن ذهنیت کارآفرینی اشاره میکنیم
-
مقاومت و پشتکار بالا
مهمترین بخش از ذهنیت کارآفرینی پشتکار است. زیرا شکست همیشه در کمین کارآفرینان است. برخی از کارآفرینان موفق دنیا قبل از رسیدن به موفقیت بارها شکست خورده اند. و ممکن است شما نیز مشکلاتی را تجربه کنید. آنچه مهم است توانایی شما برای بلند شدن و دوباره امتحان کردن است. تا زمانی که به خودتان ایمان داشته باشید و از شکستهایتان درس بگیرید، بالاخره به موفقیت می رسید. به قول وینستون چرچیل: موفقیت یعنی شکست خوردن بدون از دست دادن شور و اشتیاق.
اگر میتوانید این کار را انجام دهید، برای شغل کارآفرینی مناسب هستید
-
کنجکاوی نامحدود و میل به یادگیری
یکی از مواردی که کارآفرینان تازه کار درگیر آن می شوند آن است که متوجه می شوند چیزهای زیادی را نمیدانند. آنها به دو شیوه نسبت به این آگاهی واکنش نشان می دهند. ممکن است ظاهرسازی کرده و در مورد نادانسته های خود بلوف بزنند. یا آنکه متوجه کمبودهای خود شده و کسی را پیدا کنند که بهتر از آنها می داند و از او یاد بگیرند. مطمئنا میدانید کدام رویکرد بهتر است.
کارآفرینان موفق افراد کنجکاوی هستند. آنها از چیزی که نمیدانند نمی ترسند. آنها میخواهند هر چه میتوانند در مورد کاری که انجام می دهند یاد بگیرند و دانش بدست آمده را به عنوان پاداش خود تلقی می کنند. بنابراین اگر میخواهید کارآفرین موفقی باشید، بهتر است کنجکاوی خود را پرورش داده و یادگیری مستمر را به بخشی از ذهنیت خود تبدیل کنید.
-
کانون کنترل درونی
موفقیت برای کارآفرینان تصادفی نیست. موفقیت نتیجه برنامه ریزی دقیق و عملکرد آگاهانه است. اما اگر از جمله افرادی هستید که باور دارید دنیا کنترل زندگی شما را در دست دارد، کانون کنترلتان بیرونی است. افرادی که اینطور فکر می کنند بر این باورند که شانس و آینده نگری نسبت به اعمال آنها سهم بیشتری در موفقیت یا شکستشان دارد و این یک ذهنیت متناقض برای کارآفرین است. اگر صرف نظر از هر کاری که انجام می دهید نتیجه یکسان باشد، چرا اصلا باید کاری را امتحان کنید؟ کارآفرینان موفق بر این باورند که میتوانند رویدادهای اطرافشان را شکل بدهند. آنها کانون کنترل درونی دارند. یعنی بهانه تراشی نمی کنند. کارآفرینان موفق وقتی اوضاع بر وفق مرادشان پیش نمی رود عوامل بیرونی را سرزنش نمی کنند. آنها عواقب منفی را آزمایش کرده و مراقبند تا تکرار نشوند و اگر میخواهید یکی از این کارآفرینان باشید باید همین کار را انجام دهید.
-
انگیزه دادن به خود
توانایی در انگیزه دادن به خود بخش کلیدی از ذهنیت کارآفرینی است. دلیل آن ساده است: اگر کسب و کاری را شروع میکنید، کسی نیست تا شما را به جلو هل دهد. این یعنی انگیزه شما باید از درونتان بجوشد. اما انگیزه ها به شکل یکسان خلق نمی شوند. کارآفرینانی که به دلیل داشتن رویای رسیدن به رفاه مالی، کسب و کاری را راه می اندازند انگیزه بیرونی دارند. با آنکه موفق شدن هیچ ایرادی ندارد اما انگیزه بیرونی برای کارآفرینان خودمحدود کننده است. زیرا هر تصمیم تجاری در رابطه با پول و ثروت نیست. برای مثال کسب و کاری که جسارت ارائه محصولی جدید را دارد، همه چیز را به امید آنکه تصوراتش از بازار درست از آب در بیاید، در معرض ریسک قرار می دهد. کارآفرینی که به انگیزه های بیرونی تکیه دارد هیچ گاه این کار را انجام نمی دهد زیرا به شدت کار پر خطری است. اما نوع دیگری از انگیزه وجود دارد که باعث می شود کارآفرین چنین ریسکی را انجام دهد: انگیزه درونی
کارآفرینانی که انگیزه درونی دارند، به دنبال رضایتی هستند که در اثر رسیدن به اهدافشان پیدا میکنند. آنها توسط عوامل بیرونی مانند پاداش یا تنبیه انگیزه نمی گیرند و این یعنی معمولا فرصتهایی که کارآفرینان دیگر به دنبالش نمی روند را بدست می آورند. همین انگیزه درونی بود که باعث شد استیو جابز حیات و بقای اپل را در سال ۲۰۰۱ روی آیپاد ریسک کند و نتیجه آن به شدت رضایت بخش بود. این کار اپل را به اولین شرکت ۳ تریلیون دلاری در دنیا تبدیل کرد و فقط کارآفرینی با انگیزه درونی میتواند چنین تصمیمی را بگیرد.
-
میل به تجربه کردن
در اخر، کارآفرینان موفق فراتر از افراد معمولی میل به تجربه کردن دارند. معمولا افراد با ایده تجربه کردن راحت هستند اما نوع تجربیاتی که آنها می کنند در دسته بندی خاصی قرار میگیرد: تجربیاتی که دستاوردی قابل پیش بینی دارد. برای مثال، آنها بیش از بقیه علاقه به تجربه غذاهای خارجی دارند. زیرا آنها انتظار تنها دو نتیجه را دارند: یا خوششان می آید یا نمی آید. یک کارآفرین ابایی ندارد تا کارهایی را تجربه کند که نتیجه قابل پیش بینی ندارند. آنها در کنار گذاشتن انتظارات خود و دنبال کردن نتایج آزمایش شان توانایی ذاتی دارند. آنها ذهن بازی دارند که دیگران از داشتن آن محرومند. برای همین است که کارآفرینان موفق محصولاتی را می سازند که شرکتهای دیگر از امتحان کردن آنها سر باز زده اند. کارآفرینان در صورتی که بخواهند روی چیزی کار کنند خودشان را با آن وفق می دهند.
مجموعه مهارتهای یک کارآفرین موفق
زمانی که ذهنیت کارآفرینی را در خود پرورش دادید، تا شروع کسب و کار خود نیمی راه در پیش دارید. مهارتهای خاصی نیز وجود دارد که برای رساندن استارتاپ به سودآوری باید آنها را فرا بگیرید. تمام مهارتهایی که لازم دارید، مهارتهایی هستند که با زمان و تلاش کافی به آنها تسلط پیدا میکنید. حتی لازم نیست در برخی از آنها متخصص شوید. در عوض به مهارتهای ابتدایی یک کارآفرین به عنوان مجموعه ای از صلاحیتهای اصلی فکر کنید. آنچه لازم دارید دانش ابتدایی در مورد موضوعاتی انگشت شمار و توانایی انجام برخی از کارهای تجاری است. مابقی آنچه نیاز دارید در طول زمان قابل یادگیری است. اگر کسب و کارتان رونق بگیرد برای مدت طولانی نمیتوانید آن را به تنهایی اداره کنید اینطور نیست؟
در زیر به چهار مهارت کلیدی یک کارآفرین موفق اشاره میکنیم:
-
مهارتهای مالی و حسابداری پایه
در حالیکه اکثر افراد بر این باورند که کلید یک استارتاپ موفق داشتن محصولی جذاب و مورد نیاز مردم است در واقعیت موضوع فراتر از اینهاست. همه ی کارآفرینان باید درک جامعی از حسابداری داشته باشند تا بتوانند جریان نقدینگی استارتاپ خود را بررسی کنند. برای درک علت این موضوع، باید کمی در مورد شکست استارتاپ اطلاعات جمع کنید. میتوانید با آگاهی یافتن از این موضوع شروع کنید که ۹۰ درصد استارتاپها به دهمین سالگرد خود نمی رسند. آنچه در مورد این آمار مهم است آن است که چرا استارتاپها شکست می خورند. واقعیت آن است که ۳۸ درصد ازآنها به دلیل بی پول شدن شکست می خورند. جالب است بدانید بسیاری از این شکستها به دلیل مدیریت غلط جریان نقدینگی توسط بنیان گذار کسب و کار یا تکیه بر طرح ریزی معیوب جریان نقدینگی اتفاق افتاده است. بنابراین اگر میخواهید کارآفرین موفقی باشید، باید مهارتهای مدیریت مالی را یاد بگیرید. حداقل باید بدانید چگونه اظهارنامه های مالی تهیه کنید، و جریان نقدینگی کسب وکارتان را مدیریت نمایید. سپس تنها آن زمان است که مهارت لازم برای نیافتادن در دامهای مالی که بسیاری از استارتاپها را نابود کرده، خواهید داشت.
-
مهارتهای شبکه سازی
در حالیکه همه فکر می کنند موفقیت در کسب و کار در اثر شکست دادن رقبا بدست می آید اما همیشه این طور نیست. این جمله قدیمی که می گوید« مهم چیزی نیست که می دانید مهم کسانی است که می شناسید» چندان دور از حقیقت نیست. گاهی اوقات، کسب و کاری که چندان کارایی و نوآوری ندارد موفق می شود زیرا صاحبان آن ارتباطات لازم برای تسلط بر بازار خود را دارند. و این یعنی داشتن مهارتهای شبکه سازی یکی از بایدهای حتمی برای کارآفرین شدن است. اما این مهارت نیز یادگرفتنی است. لازم نیست برای اینکه شبکه ارتباطی قوی داشته باشید لزوما فردی اجتماعی باشید. تنها کاری که لازم است انجام دهید یادگیری استراتژی های صحیح برای ایجاد شبکه ارتباطی مفید و اجرای استراتژی خود برای هدر ندادن تلاشهایتان است.
-
مهارتهای تحلیل داده
این روزها کسب و کاری که از داده ها برای آگاهی دادن به استراتژی هایش استفاده نکند پیشرفت چندانی نمی کند. به عنوان یکی از اصول تصمیم گیری برای استارتاپ، بر کارآفرین واجب است تا بداند با داده ها چه کاری باید انجام دهد. و همچنین خوب است که با ابزارهای تحلیل داده رایج و پلتفرم های بصری آشنا باشند. خوشبختانه امروزه تحلیل داده کسب و کار بزرگی است. بنابراین هیچ کمبودی در زمینه برنامه های آموزشی آنلاین وجود ندارد و میتواند با کمی آموزش هدفمند هر کسی را در زمینه تحلیل داده متخصص کند. بسیاری از این برنامه برای کارآفرینان آینده طراحی شده اند. چنین دوره هایی بر روی مهارتهای اطلاعاتی خاصی تمرکز می کنند که به کارآفرینان کمک میکنند تا به دنبال الگوها و درک رویه ها باشند زیرا که هر دو از اصول اولیه در تصمیم گیری تجاری هستند. اگر به اندازه کافی روی تحلیل داده ها تسلط داشته باشید که بدانید چگونه پاکسازی داده انجام داده و تحلیلهای تخمینی را انجام دهید ( مانند پیش بینی فروش و تحلیل مشتری) وقتی از کسب و کار جدیدتان رونمایی می کنید در جایگاه و وضعیت خوبی قرار دارید. حداقل یک سر و گردن از کارآفرینانی که تنها به عقل خود اکتفا می کنند جلوتر هستید.
-
مهارتهای ارتباطی
در دنیای استارتاپ ها، کارآفرینان یک موضوع را خیلی سریع یاد می گیرند – ایده های بزرگ و برنامه های تجاری منسجم در صورتی که نتوانید دیگران را به محصول خود ترغیب کنید، ارزشی ندارند. و برای همین است که هر کارآفرینی باید مهارتهای ارتباطی را قبل از شروع کسب و کارش بیاموزد. مهارتهای ارتباطی در مورد هر یک از مراحل کسب و کار اهمیت دارند. مانند فاز جمع آوری سرمایه. این مهارتها برای پیدا کردن مشتریان اولیه حیاتی هستند و همچنین در زمانی که پرسنلی را استخدام میکنید و وظایف مهم را به آنها می سپارید. با کمی تمرین، هر کسی می تواند به خوبی ارتباط برقرار کند. آن قدرها هم که فکر می کنید سخت نیست بخصوص اگر تکنیکهای اولیه برقراری ارتباط را فرا بگیرید. در زمانی کم، یاد می گیرید که چگونه افکارتان را شفافانه بیان کنید و پذیرای نظرات دیگران باشید و اطرافیان شما این موضوع را متوجه می شوند و از آن قدردانی می کنند.
سخن آخر
مهم است بدانیم که حتی بهترین کارآفرینان دنیا هم همیشه موفق نیستند. اما اگر رویکرد و ذهنیت صحیحی را در مورد استارتاپ خود بکار بگیرید و مهارتهای لازم را به دست آورید، شانس موفق شدنتان بالا می رود. مهمتر آنکه شما برای برنده شدن در یک محیط رقابتی و بلند شدن پس از تجربه شکستها، آمادگی لازم را دارید. و به عنوان یک کارآفرین، به زودی متوجه می شوید که آن خصیصه ها برایتان بسیار ارزشمند هستند.