گاهی اوقات سوال ساده ای چون « روزت چطور بود؟ » باعث می شود کودکتان نخواهد اطراف شما باشد یا وقت زیادی با شما بگذراند. برای همین است که والدین گهگاه باید خودشان را جای کودکشان بگذارند و ببینید بچه ها حقیقتا چه چیزی از آنها می خواهند.
-
اجازه می دهید روحیه تان روی روابط شما با فرزندتان تاثیر بگذارد
این بدان معنا نیست که شما باید احساساتتان را از فرزندانتان پنهان کنید ، بلکه باید آگاه باشید چطور آنها را مدیریت کنید و سعی کنید راههایی برای کنار آمدن با استرس تان پیدا کنید. حتی با اینکه ممکن است فکر کنید کودکان برای آنکه احساسات شما را بفهمند خیلی کوچک اند، آنها نسبت به احساسات والدین شان بسیار حساسند. استرس مداوم باعث می شود واکنشی طوفانی نسبت به هر چیزی که از شما درخواست می کنند داشته باشید و در نتیجه در آینده نمی خواهند سمت شما بیایند. وقت گذاشتن برای خودتان و ایجاد فضای ذهنی بهتر کمک می کند حمایت عاطفی ای را که فرزندتان لازم دارد در اختیارش قرار دهید.
-
وقتی همزمان چند کار انجام می دهید در حالیکه آنها سعی می کنند موضوع مهمی را به شما بگویند ،باعث می شود احساس کم ارزش بودن کنند
بچه ها همیشه حال و حوصله ی صحبت کردن ندارند. اما وقتی پیش شما می آیند، توجه کامل شما را نیاز دارند. در غیر این صورت فکر می کنند الویت زندگی شما نیستند و برای شما اهمیتی ندارند، که باعث می شود در آینده احساساتشان را فرو بخورند. برای همین است که وقتی کودکتان میخواهد موضوع مهمی را به شما بگوید، دست از کارهایتان بکشید، با او ارتباط چشمی برقرار کنید و به طور کامل به صحبتهایش گوش دهید.
-
سوال پرسیدن مکرر درباره مشکلاتشان باعث بدتر شدن حالشان می شود
اینکه مرتبا از کودکتان بپرسید چه چیزی او را ناراحت کرده است، آنها را آزار می دهد و باعث می شود بخواهند به تنهایی مشکلاتشان را حل کنند. هر یک از ما به شیوه ای متفاوت با استرس برخورد می کنیم و فرزندانمان از این امر مستثنی نیستند. برای همین است که به جای اینکه به کودکتان فشار بیاورید که چیزی که نمی خواهد را به شما بگوید، سعی کنید کمتر سوالات مستقیم و آزاردهنده بپرسید.
-
مشکلات فرزندتان را جدی نمی گیرید
فرزندتان را جدی بگیرید حتی وقتی که احساسات یا واکنش های آنها به نظر شما مسخره می رسد. به جای آنکه آنها را نسبت به موقعیتی که در آن هستند مسخره کنید، تجربیات یا خاطرات خود را با آنها به اشتراک بگذارید تا بهتر با مشکلشان کنار بیایند.
-
به دیگران حرفی که فرزندتان نزد شما اعتراف کرده را می گویید
گفتن حرفی که فرزندتان به شما زده به دوست یا خانواده باعث می شود اسرارشان را به شما نگویند. شما باید احساسات فرزندتان را بشناسید و آن را با دیگران مطرح نکنید زیرا به احساساتشان لطمه می زند و آنها را نگران میکند.
-
درباره روز اولشان از آنها سوال می کنید
وقتی بچه های کوچک گیج می شوند، مغزشان از کار می افتد و وقتی خسته هستند رفتاری مطابق با سنشان از خود نشان نمی دهند. به همین دلیل است که بهترین راه برای آنکه با شما درباره کارهای روزمره شان صحبت کنند آن است لحظاتی را به آنها زمان دهید تا آرام شده و سپس خودشان به سمت شما بیایند. اگر با شما صحبت نکردند، میتواند سوالات مشخصی درباره روزشان از آنها بپرسید. مثلا از آنها بپرسید ایا معلمشان از نقاشی آنها خوشش آمده یا چه کسی آنها را در مدرسه خندانده است. روش دیگر برای تشویق آنها به گفتگو با خود آن است که درباره روز اول مدرسه با آنها صحبت کنید.
-
وقتی از خود نشانه های استقلال نشان می دهند به آنها می چسبید
این طبیعی است که کودکان به دنبال استقلال بگردند. وقتی این اتفاق بیفتد، معمولا والدین آن را به چشم عدم احترام یا از دست دادن کنترل خود بر فرزندان تلقی می کنند که باعث چسبیدن بیشتر آنها به فرزندشان می شود. در این شرایط، به جای وضع قوانین سخت گیرانه تر، اجازه دهید فرزندتان برخی قوانین را خودش وضع کند و ببینید چطور مسئولیت پذیر می شود. وقتی فرزندتان ببیند که شما به او اعتماد دارید، رفتار پخته تر و مسئولیت پذیرتری از خود نشان می دهند که تا به حال ندیده اید.