۴ سوال خود تحلیلی که به شما در حل هر مساله ای کمک می کنند

گاهی اوقات دشوار است که بتوان مساله ای شخصی را بی غرضانه حل کرد. در اینجاست که تکنیکهای مختلف خود – تحلیلی به شما در حل هر مساله دردناکی کمک می کند.

در این مقاله، به یک روش تحلیلی کارامد برای حل مسایل دردناک، توسط لیز بوربیو نگاهی می اندازیم. تجزیه و تحلیل خود برای شناخت کامل مسائل و مشکلات تان ضروری است. نکته اصلی این است که به سوالات مختلف بسیار متفکرانه پاسخ دهید. چنین تجزیه و تحلیلی از خود دلایل بیماری ها را تعیین می کند ، اما می توانید با جایگزینی کلمه \”بیماری\” با کلمه \”موقعیت\”  از آن برای حل مشکلات دیگر زندگی استفاده کنید.

عوامل موثر در تجزیه و تحلیل خود

تجزیه و تحلیل خود فقط این نیست که لحظه کنونی را بسنجید و فقط بر اساس آن قضاوت کنید. وقتی به دنبال راه حل مشکلات یا مسائل خود می گردید ، خود تحلیلی شامل عوامل بسیار دیگری می شود. در زیر به چند سوال برای تجزیه و تحلیل خود اشاره می کنیم:

• چه صفاتی بهتر از همه وضعیت فعلی مرا توصیف می کند؟

نگران صفاتی که به کار می برید نباشید. این صفات ممکن است سنگین، تیره و تار مانند هوا ، وحشتناک، تیز یا پرخاشگرانه باشد. پرسیدن این سوال از خود، به شما در درک بهتر مبنای فیزیکی موقعیت تان کمک میکند.اگر بنویسید که حسی « مضطرب، سخت و مستاصل کننده » دارید، هر بار که با این شرایط یا موقعیت روبه رو می شوید، همین احساس را خواهید داشت.

• این شرایط / بیماری مرا ملزم به انجام چه کاری می کند؟

پاسخ این سوال باید معنایی منفی داشته باشد. برای مثال « دور شدن از مردم» « بیرون نرفتن » « بستنی نخوردن » و غیره. وقتی تمام پاسخها را می نویسید، میتوانید دقیقا ببینید آیا خواسته های شما توسط این شرایط یا بیماری سرکوب شده اند یا نه. برای مثال اگر آنفولانزا گرفته اید، آنگاه نمیتوانید سر کار بروید. این یعنی جسم فیزیکی شما  جلوی خواست ترک کردن خانه و رفتن به سر کار را میگیرد. حتی ممکن است مانع از دیدن دوستان تان یا شرکت در کارهای دیگر شود. احتمالا فقط دوست دارید بخوابید. آیا نحوه عملکرد آن را می بینید؟

• اگر آرزویم برآورده می شد، چه چیزی در زندگی ام تغییر می کرد؟

از خواست سرکوب شده خود در سوال قبلی ( نرفتن به سر کار ) استفاده  کرده و تجسم  کنید که در صورت رفتن به سر کار چه اتفاقی می افتاد. اگر نسخه دیگری از حوادث را انتخاب کرده بودید چه چیزی در زندگی تان تغییر می کرد؟

« اگر سر کار رفته بودم، گزارشم را تمام می کردم و بالاخره ترفیع می گرفتم» . ممکن است گزینه های مختلفی وجود داشته باشد. وقتی همه آنها را یادداشت کنید، متوجه می شوید که اینها نیازهای پنهان شما هستند که توسط باورهای غلط سرکوب شده اند. ما نیازهای سرکوب شده زیادی داریم و شناسایی آنها بسیار دشوار است، بنابراین این نوع از خود – تحلیلی، چشمان شما را به روی خودتان باز می کند.

• اگر به خودم اجازه داده بودم … ( پاسخ به سوال قبل ) ، چه اتفاق وحشتناکی در زندگی ام می افتاد؟

« اگر بالاخره نوشتن گزارشم را تمام می کردم و ترفیع می گرفتم، تمام دوستان و همکارانم به من حسادت می کردند و از من دور می شدند »

پاسخ سوال چهارم به شما کمک می کند بفهمید چه نوع سد ذهنی ای راه را برای تحقق هدف شما می بندد. در مثال ما، فرد واقعا خواهان گرفتن ترفیع است اما ترس از دست دادن روابطش با همکارانش، مانع او می شود. بیماری در این مثال، تنها یک مانع بیرونی نیست. نکته آن است که این فرد، حتی مطمئن نیست که دوستانش به ترفیع او واکنش نشان می دهند و بنابراین قضاوت میکند.

بعد از تحلیل خود، همه چیز سر جایش قرار می گیرد و شما بهتر انگیزه های خود را می شناسید. شناخت انگیزه های خود و حدسهایی که درباره واکنش دیگران می زنیم تصمیمات شما را رقم می زند. تجزیه و تحلیل خود به شما اجازه می دهد همه چیز را از زاویه دید دیگری ببینید و بتوانید بهترین مسیر ممکن را انتخاب کنید. چه تصمیم ساده ای بگیرید یا دردناک، باید انتخاب کنید. همیشه با دقت گوش بدهید و هنگام انجام اقدامات خود تحلیلی به جزئیات توجه کنید