در دنیای افراد درون گرا و برون گرا، گروهی هستند که معمولا نادیده گرفته می شوند: میانگراها. این افراد در میانه طیف درونگرایی- برونگرایی قرار دارند. آنها گاهی وقتها مانند افراد برونگرا و گاهی مانند درونگراها عمل میکنند. آنها هم از محیطی آرام و هم از یک مهمانی انرژی می گیرند. هدایت کردن جهان توسط میانگرا ها فواید زیادی دارد. – چه کسی هست که دوست نداشته باشد هم در تنهایی و هم در میان دیگران احساس راحتی کند؟ میانگراها چون ذاتا الگوی گفتاری و شنیداری انعطاف پذیری دارند، فروشندگان بسیار خوبی هستند. آنها میتوانند هم قدرتهای یک فرد درونگرا را نشان دهند و هم در زمان مناسب قدرتهای یک فرد برونگرا را. این یک قدرت فوق العاده است اما نکته ای منفی دارد
یکی از بزرگترین دامهایی که میانگراها در آن می افتند آن است که تصور می کنند نمیتوانند کارهای طولانی را تجربه کنند. اگر آنها دقت نکنند دوبرابر انرژی بیشتری از دست می دهند. کلید داشتن یک زندگی سالم، تعادل است و این مورد برای میانگراها نیز استثنا نیست. معایب اجتماعی شدن بیش از حد شامل بداخلاق شدن، استرس و روابط متشنج است. از طرف دیگر سپری کردن اوقات زیادی در تنهایی باعث احساس انزوا، بی انگیزگی و تنهاماندن می شود. زیاد ماندن در هر یک از شرایط روی زندگی حرفه ای و شخصی فرد تاثیر زیادی می گذارد. تغذیه کردن وجه درونگرا یا برونگرای درون و نادیده گرفتن وجه دیگر آسان است. این افراد بعد از یک گفتگوی ده دقیقه ای احساس راحتی می کنند اما همین راحتی را بعد از برگشتن از مهمانی و رفتن به خانه ساکت و آرام خود تجربه می کنند.
بر اساس مصاحبه با بیش از ۵۰ فرد میانگرا، مشخص شد که درونگراها و برونگراها نقاط قوت مشخصی دارند و میانگراها همین نقاط قوت را دارند اما درجه آن یکسان نیست. برای آنکه میانگراها در سخنرانی کردن در میان جمع احساس راحتی کنند باید بیشتر از برونگراها به خود فشار بیاورند. برای آنکه میانگراها به خوبی قبل از عمل کردن فکر کنند، باید به خودشان یادآوری کنند که از سرعتشان بکاهند. برونگراها و درونگراها، به طور طبیعی نسبت به انجام این کارها گرایش دارند در حالی که میانگراها لازم است تا در اعمالشان آگاهانه تر و حساب شده ترعمل کنند.
برونگراها و درونگراها بر میانگراها مزیت آگاهی از خود را دارند. برونگراها میدانند که برونگرا هستند و درونگراها میدانند درونگرا هستند. در نتیجه میدانند به چه نوع تعاملاتی نیاز دارند. درونگراها برای تجدید انرژی خود نیاز به تنهایی دارند و برونگراها اگر چند روز با کسی معاشرت نکنند بداخلاق می شوند. میانگراها باید اجتماعی و مستقل باشند. پس میانگراها برای اینکه بازدهی خوبی داشته باشند چه کاری باید انجام دهند؟ بعد از مشاهدات دقیق در زیر مواردی را آورده ایم که به میانگراها کمک میکند قدرتشان را به حداکثر رسانده و نقاط ضعفشان را به حداقل برسانند.
- محیط اطرافتان را کنترل کنید. ساده ترین کاری که میتوانید انجام دهید تا از بازدهی خود مطمئن شوید آن است که خود را در محیطی درست قرار دهید. اگر احتیاج دارید از همه فاصله بگیرید، در اتاقتان را ببندید یا هدفون ضد صدا بگذارید. اگر کل روز با کسی حرف نزده اید، قهوه خوردن یا صحبت کردن با یکی از دوستان در زمان استراحت به شدت انرژی بخش است. انعطاف پذیری کلید اصلی است.
- از پیش برنامه ریزی کنید. آخر هفته ای پر از دید و بازدید باعث می شود روز شنبه احساس خستگی کنید. پس طوری برنامه ریزی کنید که برای خودتان وقت شخصی داشته باشید. مثلا میتوانید روز جمعه را به کارهای شخصی اختصاص دهید تا روز شنبه برای جلسات خود آماده باشید. همین امر در مورد نداشتن روابط اجتماعی برقرار است. سپری کردن اوقاتی به تنهایی باعث می شود سختتر بتوانید خود را در جمع وفق دهید. با برنامه ریزی از قبل میتوانید اثرات معاشرت زیاد یا کم تر از حد طبیعی را خنثی کنید
- نه گفتن را یاد بگیرید. وقتی در حالت برونگرایی هستید ممکن است به آسانی وظایفی را متقبل شوید که نباید بشوید. اگر بیش از اندازه خود را متعهد کنید، احساس خستگی می کنید و نگران می شوید و این در کارتان خودش را نشان می دهد. در دنیای کار که بیش از پیش روی روابط و کارهای گروهی تمرکز دارد، باید زمانی را به فکر کردن در تنهایی اختصاص دهید. با یادگرفتن نه گفتن، زمان مورد نیاز برای خودتان را بدست می آورید و به خودتان اجازه می دهید که کارایی بهتری داشته باشید.
با کنترل کردن محیط اطراف خود، برنامه ریزی از قبل و یادگیری نه گفتن، میانگراها به نیازهایشان پاسخ می دهند و با نهایت توانشان کار می کنند.